
در حال حاضر گرایش مردم بیش تر به سمت خرید نقره رفته. سرویسی را که قیمت طلای آن 10 میلیون تومان می شود می توانند نقره اش را با 300 هزار تومان خریداری و از آن استفاده کنند. برق بازار، چشم را میزند. فلز گران بها، فلز برتر، اکسیر کیمیاگران. راسته بازار زرگرها مثل روز، روشن است. بیشتر البته به شبی میماند که آن را تا حد ممکن نورانی کرده باشند.
نور اندکی از سقف میتابد و باریکههای آن جا به جا روی زمین پخش میشود. روشنی بازار اما از نورگیرهای سقف نیست. به هرسو چشم بگردانید، درخشش بیحد زیورآلات، نگاهتان را درگیر میکند. اصلا این کلمه سه حرفی انگار حتی اگر در ذهن تداعی شود، میدرخشد؛ طلا.
اما این روزها روزگار بازار طلادرخشان نیست. دیگر گذشت آن دورهای که مردم به خصوص خانمها، تا پولی به دستشان میرسید یا اندک پساندازی جمع میکردند، تکهای طلا میخریدند تا به وقت لزوم سرمایهشان باشد. حالا طلا، حکم همان کیمیا را دارد که به دست آوردنش کار هر کسی نیست.
بازار را خودتان ببینید دیگر. کساد است. پول دست مردم نیست. توی خرج و مخارجشان ماندهاند. چه برسد به این که طلا بخرند. الان فقط عروس و دامادها برای خرید حلقه و نشان میآیند. آن هم تعدادشان زیاد نیست. با قدیم خیلی فرق کرده. مردم قبلا دو سه ماه یک بار برای خرید یا تعویض طلاهایشان میآمدند.
اما دیگر شرایط عوض شده. قدرت خرید خیلی پایین آمده. قبلاً حتی کسی که قشر ضعیف بود میتوانست یک تکه طلا بخرد. خانمهای خانهدار وقتی پولی دستشان میرسید، میآمدند طلا میخریدند. الان بیشتر برای فروش میآیند. آن هم بیشتر وقتها برای اینکه اموراتشان بگذرد. نسبت به دهه هفتاد، فروش ما حتی یک دهم آن سالها هم نیست.
اینها را یکی از طلا فروشهای بازار زرگرهای بازار بزرگ تهران میگوید. جلوی در مغازهاش ایستاده و با همکارش مشغول صحبت است. وضعیت باقی مغازهها هم کم و بیش همین طور است. خبری از مشتری نیست. مردم گاهی میایستند و به ویترینی چشم میدوزند و بعد، راهشان را میگیرند و میروند. حتی در روزهایی که مناسبتی مثل میلاد، عیدو ... باشد، جشن عروسی زیاد است. «در همین روزها هم پیش میآید که چند روز اصلا دشت نکنیم. روزهایی هم که فروش داریم، فروشمان نهایتاً 2 تا 3 میلیون تومان میشود. همین مساله باعث شده که خیلیها به فکر تعویض شغل باشند. خیلی ها هم مغازهها را جمع کردهاند چون قادر به پرداخت اجاره بها نیستند.
مشتری خارجی هم قبلا داشتیم. تا سال 80. بیش تر از جمهوری آذربایجان. اما از سال 80 به بعد اصلا مشتری خارجی نداریم. تازه اینجا بازار است و سود طلا، کم.» زوجهای جوان، تنها یا به همراه خانوادهها، بیشترین مشتریان بازار طلا را تشکیل میدهند. چهره بعضیها، مشتاق است و چهره برخی دیگر، خسته و گاهی ناامید.
هم وطنی بنا به گفته خودش، 6 میلیون تومان برای خرید سرویس عروسی در نظر گرفته و حالا که بازار را حسابی بالا و پایین کرده، به این نتیجه رسیده که سرویس مورد نظرش را با این قیمت نمیتواند خریداری کند: «قیمت ها خیلی بالاست. تصورم چیز دیگری بود. با این پول چیز مناسبی نمی توانم بخرم. تازه اینجا قیمت ها از همه جا بهتر است. کریمخان و میدان محسنی که اصلا نمی شود طرفشان رفت. کارمزدهای شان خیلی بالاست.»
ایشان، تنها عروسی نیست که برای خرید سرویس طلای عروسی دچار مشکل شده. اصلا مگر می شود عروسی را بدون سرویس طلای عروس برگزار کرد؟! بله که می شود. جواب حرف مردم و پچ پچ های درگوشی را چه کسی بدهد؟! جوابش را عنصری با عدد اتمی ۴۷ در دوره چهارم جدول تناوبی می دهد؛ نقره. فلز گران بها با بالاترین قابلیت رسانایی میان فلزات. اما چیزی که این روزها سبب جذب عروس و دامادها به خرید سرویس های نقره شده، قابلیت رسانایی بالای آن نیست. ارزان بودنش نسبت به طلاست. رنگ و رو و جلایش گرچه به طلا نمی رسد، اما آنقدرها هم کم نمیآورد.
یکی از طلافروشان بازار، معتقد است در حال حاضر گرایش مردم بیشتر به سمت خرید نقره رفته: «سرویسی را که قیمت طلای آن 10 میلیون تومان می شود می توانند نقره اش را با 300 هزار تومان خریداری و از آن استفاده کنند. خیلی عروس و دامادها هم هستند که برای سرویس عروسی طلا می خرند و بعد از برگزاری مراسم، میفروشند.»برای پی بردن به درستی این ادعا می شود یک راست سراغ نقره فروشهای بازار رفت؛ طبقه پایین. همان جا که بساط سنگهای نیمه قیمتی و تسبیح های رنگین هم پهن است. رنگ در رنگ.«خریدار سرویس نقره زیاد است. بیش ترشان هم عروس و داماد هستند. روزی 4 - 5 تا سرویس نقره می فروشم. البته نقره فروشی های بر خیابان هم هستند.
آن ها هم فروششان خوب است. قدرت خرید مردم پایین آمده. سرویس نقره از 130 هزار تومان شروع میشود تا نهایت یک میلیون تومان. برای مردم به صرفه است. نه سیاه میشود، نه رنگش میرود و نه ایجاد حساسیت میکند. دقیقا مثل طلاست.»
مردم با نقره آبروداری می کنند
نقره الکتروپلیتینگ طلا با نانو. این جمله روی شیشه ویترین یکی از نقره فروشیهای بر خیابان دیده میشود. سرویسها و نیم ستهای نقره، از پشت ویترین خودنمایی میکنند. سرویسهای داخل مغازه قشنگتر هم هستند. سرویسهای نقره برای عروس و دامادهایی که نمی خواهند مبالغ چندین میلیونی برای خرید طلا هزینه کنند: «این طفلکها دارند آبروداری میکنند. بیشتر کسانی که نقره میخرند فقط میخواهند مراسمشان برگزار شود و جلوی میهمانها آبروداری کنند.
خیلی از آدم های دور و بر شما نقره مصرف می کنند و اصلا خبردار هم نمی شوید.نقره های ما عیار 925 است و یک لایه آب طلای رادیوم یا طلای زرد روی آن ها می نشیند. پایه کار اما نقره است که به هیچ عنوان سیاه نمیشود. دلیلش هم این است که الکتروپلیتینگ طلا یعنی نقره آب کاری، طلا و نانو است. نانو روکشی است که روی نقره مینشیند و از اکسید شدن آن جلوگیری میکند. چون نقره به خودی خود اکسید میشود.» این را مالک نقره فروشی می گوید و ادامه میدهد: «نقره جزو 3 فلز گران بهای دنیاست. هیچ اشکالی هم ندارد کسی به جای طلا از نقره استفاده کند. از لحاظ کارمزد هیچ فرقی نمی کند.
سازنده برایش تفاوتی ندارد سرویس طلا بسازد یا نقره یا مس و برنج. کارمزد همان است. تفاوت در قیمت خود طلاست. مساله دیگر، مالیات بر ارزش افزوده است. به هرحال مالیات بر ارزش افزوده را باید پرداخت کرد. اگر مالیات روی اجرت ساخت کار اعمال شود هم هیچ مشکلی پیش نمیآید. مشکل این است که مالیات روی کل قیمت طلا محاسبه میشود که این هم به ضرر مشتری است و هم به ضرر فروشنده. در این شرایط وقتی خریدار برای فروش طلا مراجعه میکند با کسر مبلغ زیادی از قیمت خرید، مواجه میشود و به خاطر همین، اصلا برایش به صرفه نیست. نقره اما چون جزو صنایع دستی محسوب میشود، مالیات بر ارزش افزوده روی آن اعمال نمی شود. یعنی نه ارزش افزوده می دهیم و نه می گیریم.
سرویس های نقره انصافا زیبا هستند. طرح های ظریف و چشم نواز. قیمت شان هم مناسب است. میگویند سرویسی که طلای آن 12 میلیون تومان برای خریدار آب می خورد، نقره اش نهایتاً 700 هزار تومان میشود. هیچ اشکالی هم ندارد. هم زیباست و هم ارزشمند. صنایع دستی هم که هست. اما خریدارانش ترجیح می دهند آن را زیر لایه نازکی از طلا یا به قول فروشنده، نانو پنهان کنند.
مالیات بر ارزش افزوده زمینمان زده است
چندی پیش بود که رئیس اتحادیه طلا و جواهر از مردم درخواست کرد طلا را گران خریداری نکنند. او گفت: «برای تعیین قیمت طلا باید قیمت یک گرم طلا را با قیمت اجرت ساخت آن جمع و 7 درصد سود فروشنده را به آن اضافه کنیم و 9 درصد مالیات بر ارزش افزوده هم اضافه شود. تمام این اعداد هم قابل کنترل است و اگر کسی درباره میزان اجرت یا سودی که به فروشنده داده شده، اعتراضی داشته باشد، میتواند به اتحادیه مراجعه کند تا رسیدگی شود.
»رئیس اتحادیه طلا و جواهر هم چنین در خصوص فروش طلای دست دوم هشدار داد و اعلام کرد: «طلاهای دست دوم به دلایل بسیار زیادی از جمله انتقال بیماری های پوستی، هم چنین بحث اشتغال و تولید در کشور و عیار استاندارد این طلاها، مشکلات فراوانی ایجاد میکند. این ها ممکن است طلاهایی باشد که در سال های گذشته تولید شده یا از کشورهای دیگر وارد شده است و بعضا مشاهده میشود که طلا نیست و روکشی از طلا دارد که متأسفانه به خاطر نداشتن استاندارد و نبود نظارت روی آن ها، قابل پیگیری و رسیدگی نیست.»بحث تقلبی بودن طلا به کنار اما در مورد طلاهای دست دوم،
برخی عمده فروشان بازار طلا با رئیس اتحادیه هم نظر نیستند: «میگویند طلای دست دوم باعث بروز بیماری میشود. مگر طلا چه چیزی دارد که ایجاد بیماری کند؟! این حرفها برای شوک وارد کردن به بازار است. الان وضع بازار طلا خیلی خراب است. ما به همکاران در سطح شهر و شهرستان ها طلا می دهیم. هیچ کس اوضاع کاسبی اش خوب نیست. گذشت آن دوره که میگفتند طلا فروش ها وضعشان خوب است. سه سال است که مالیات بر ارزش افزوده اعمال میشود.
ارزش افزوده برای قیمت کل طلا محاسبه میشود. همین مساله هم باعث میشود که خریدار هنگام فروش طلا، مبلغی بین 20 تا 30 هزار تومان را روی هر گرم طلای خود از دست دهد. در واقع 20 تا 30 درصد قیمت طلا از آن کسر میشود. بنابراین خرید طلا سودی برایش ندارد و نمیتواند به چشم سرمایه به آن نگاه کند. تمایل مردم به خرید طلای دست دوم هم به همین دلیل است. چون اجرت و مالیات ندارد. البته مردم معمولا این طلاها را از جاهایی خریداری میکنند که بورس طلا نیست و ممکن است مشکلاتی هم برای شان ایجاد شود. به هر حال طلا همیشه در ایران به عنوان سرمایه محسوب می شده. اما در حال حاضر کسی دیگر به خرید طلا رغبت نشان نمیدهد و بیش تر، عروس و دامادها و کسانی که قصد هدیه دادن دارند، اقدام به خرید طلا می کنند. البته کسانی که قصد هدیه دادن دارند هم معمولا ترجیح می دهند، سکه یا پول نقد هدیه دهند.»
هنر طلا سازی رنگ میبازد
کارگاه طلا سازی، با باقی کارگاه ها فرق دارد. یک توری فلزی روی زمین پهن کردهاند. کارگرها دمپاییهای یک شکل پوشیده اند و لباس کار تن شان است. لباس ها و دمپایی ها از این اتاق بیرون نمی رود. اصلا تمام وسایلی که اینجا استفاده میشود، یک جورهایی قرنطینه میشود. حتی زباله های ته کارگاه. همه شان را هر از چند گاهی تحویل کوره میدهند تا خاک طلای نشَسته روی شان را از آن ها جدا کنند. طلا سازی دقت زیادی میخواهد. هنر ظریفی است. با این همه آن طور که باید، مورد توجه قرار نمیگیرد. مردم طلای آماده را میبینند و سر اجرتش چانه میزنند. این اما حاصل تلاش طلا سازانی است که معمولا بعد از چند سال کار، چشم های شان کم سو میشود و آسیب های شغلی دیگری را هم تحمل میکنند.
یکی از طلاسازان، بازار این روزهای حرفه خود را کساد میداند: «ما بیشتر از مغازهها سفارش میگیریم. الان نسبت به گذشته خیلی سفارش های شان کم شده. حتی ممکن است در طول مدت یک هفته، هیچ دشتی نکنیم. قبلا سفارش بیشتر بود. الان سفارش های حلقه نامزدی و ازدواج به نسبت بیشتر است. همان را هم خیلیها بلافاصله بعد از برگزاری مراسم، می فروشند و حتی حاضرند با 400 - 500 هزار تومانی ضرر، حلقه ازدواجشان را بفروشند. به دلیل همین کسادی بازار، خیلی از طلا سازان تغییر شغل دادهاند. چون نمیتوانند از پس پرداخت اجاره بهای محل کسب و کارشان برآیند.»
او ادامه میدهد: «نگاهی که به کارگر میشود، نگاه منصفانهای نیست.طلا سازی در واقع یک نوع هنر و صنعت دستی است اما جایگاه مناسب خود را ندارد. واردات طلا هم به این صنف، ضربه بزرگی وارد کرده. معمولا زیورآلات طلا را از ترکیه وارد میکنند. نسبت به اینجا هم قیمتش ارزانتر تمام میشود. هم کارگر آنجا ارزانتر است و هم دستگاههای پیشرفته تری برای طلا سازی دارند که کسر کار را کمتر میکند و قیمت تمام شده، به صرفه تر درمیآید. درحالی که در ایران هنوز به صورت سنتی و دستی، طلا سازی میشود. در هرحال رغبت مردم برای خرید طلا کم شده و در صورت خرید هم، ترجیح میدهند طلای بدون جواهر و دست دوم خریداری کنند. البته جواهر، مشتریان خود را دارد که قشر مرفه هستند و برایشان فرقی نمیکند که آن را با قیمت بالا از جواهرفروشیهای شمال شهر خریداری کنند. قبلا مردم از هر قشری توان داشتند که تکهای طلا مثل یک النگو یا انگشتر بخرند اما دیگر چنین امکانی برای خیلیها وجود ندارد. برای همین هم به سمت خرید نقره روی آوردهاند. چون استفاده از زیورآلات قیمتی در فرهنگ ما رایج است و مردم هم دوست دارند در مناسبات مختلف از چنین زیورآلاتی استفاده کنند.
بحث چشم و هم چشمی هم متأسفانه در این میان مطرح است. خیلی عروسها اصرار دارند سرویسی تهیه کنند که سنگینتر و پرجلاتر از سرویس بقیه دختران فامیل باشد، به همین دلیل گاهی خانوادهها را با فشارهای مالی زیادی مواجه میکنند.«طلا یا نقره فرقی نمیکند. حتی اگر سرویسی هم نداشته باشید تا آن را به دست و گردن بیاویزید، باز هم مهم نیست. مشکل از جایی شروع می شود که حرف مردم و گوشه و کنایهها، شما را وادار به کاری کند که نه دوستش دارید و نه به آن اعتقادی دارید. مثل بعضی عروس و دامادهایی که سرویس های بدلی را با هزار ترس و لرز تهیه می کنند تا یک شب جلوی میهمانان نمایش دهند. حالا چرا ترس و لرز؟! ترس از این که میهمانها بو ببرند سرویس، بدلی است و امان از این که ارزش و آبروی افراد را با قیمت سرویس عروسی و طلا و نقره بودن آن بسنجند.»
بهترین سرویس را می توانید نهایتاً با 150 تا 400 هزار تومان بخرید. قیافهاش هم هیچ فرقی با طلا ندارد. این که می گویند بدل، کلمه اشتباهی است. بالاخره هر زیورآلاتی یک جنس دارد، مثلاً تیتانیوم. خیلی هم زیباست. تنها عیبش این است که ارزان است. خیلی برندهای معروف خارجی، با همین کیفیت، زیورآلات تولید میکنند و به قیمت های خیلی بالا میفروشند. اصلا در خارج از ایران حتی بین افراد مشهور و هنرپیشهها رایج است که از چنین زیورآلاتی استفاده کنند. اما فرهنگ ما هنوز چنین چیزی را قبول نمیکند.» بدلیجاتی که بیش ترشان از چین و ترکیه وارد میشوند. برق بدلیجات هم البته کم نیست؛ نه به خیره کنندگی متاع بازار زرگرها؛ فلز برتر؛ طلا. با ما در زیورآلاین باشید.
منبع: روزنامه ایران