زشت شمردن به کاربردن زینت آلات گران بها و پرتجمل از سوی مراجع اسلامی تأثیر اندکی در محدود کردن ثروتمندان در استفاده از طلا، نقره و سنگ های قیمتی در زینت بخشیدن به خویش داشته؛ با این همه تنها درصد اندکی از جواهرات تولید شده در سرزمین های مسلمان باقی مانده است. دفینه ها یکی از منابع اصلی تاریخ نگاری جواهرسازی در دیگر فرهنگ هاست، حال آن که خاک سپاری جواهرات با مردگان در اسلام ممنوع است و جواهرات بازمانده نیز براساس تقاضای مد و اقتصاد در معرض تغییر و ساخت مجدد بوده است و جواهرات و سنگ های قیمتی بار دیگر و در زینت آلات دیگر استفاده می شدند.

    در نتیجه قطعات بسیار اندکی باقی مانده که تاریخ با منشأ آنان شناخته شده است. اندک گزارش های منتشر شده از حفاری های گاه به گاه، گنج یابی ها و اشیای نادر، حاوی راهنمایی اندکی برای تعیین تاریخ و محل ساخت این اشیاست حال آن که شواهد تصویری و شرح های متون، شواهد قابل اتکایی فراهم می آورند. از سوی دیگر با بیش تر مطالب متکی بر مقایسه و مبتنی بر روش و سبک ساخت اشیای اندکی با منشأ شناخته شده نیز، باید با احتیاط رو به رو شد. زیرا سبک ها و روش های این هنر و صنعت دستی محافظه کار، اغلب قرن ها برقرار بوده و اگر نوآوری هایی پدید می آمد، جواهرسازان خانه به دوش (عمدتا یهودی، زیرا طلا ناپاک محسوب می شد) به سرعت آن را گسترش می دادند و این نکته تمایز قایل شدن میان مراکز تولید را تا دوران جدید دشوارتر می سازد.

قبل از1500میلادی، رایج ترین اشکال جواهرات زنان بازوبند، دستبند، خلخال، النگو، تعویذ، گوشواره، حلقه گوش و بینی و تاج بود. زیور مردان کمربند، تعویذ، حلقه انگشتری (ازجمله حلقه مهر) و گوشواره بود. سنگ های گران بها ارزش مندتری زیورآلات بودند. این سنگ ها را یا به رشته می کشیدند و یا بر قطعه جواهر سوار می کردند و یا به سادگی می نشاندند. طلا نیز بسیار بالا قیمت گذاری می شد. نقره و برنز نیز اغلب به صورت تقلبی مطلا می شد.

از صدف، سنگ، سفال درخشان، شیشه رنگی و غیره بیش تر برای زیبایی شان استفاده می شد، تا ارزش واقعی آن ها. بیش تر روش ها و طرح های تزیینی دنباله سنت های پیش از اسلام بودند. سهم دوره اسلامی، افزایش تدریجی تزیینات کتیبه ای بر قطعاتی نظیر تعاویذ و در نتیجه کاهش استفاده از تزیین با چهره بود که در دوره باستان بسیار رواج داشت.

 

سوریه، مصر و شمال آفریقا

    گچ بری ها و نقاشی های دوره اموی در کاخ های سوریه نشان می دهد که جواهرات خلفا و درباریان، نظیر دیگر سنن و هنرها، دنباله روی سنت های اواخر دوره باستان است. قطعات به دست آمده از حفاری ها که متعلق به سده های نخست اسلامی است، اغلب از نمونه های پیشین قابل تمییز نیستند. سبک اسلامی متمایز، نخست در دوره فاطمیان در مصر ظاهر شد. یافته ها از ویرانه های فسطاط (قاهره قدیم) نشان می دهد که عالی ترین جواهرات، از طلا ساخته شده و با مهارت ملیله کاری و نگین گذاری شده اند؛ روشی سنتی که در طی این دوره به اوج اعتلای خود رسید و در گوشواره ها، گردنبندها، دستبندها و حتی حلقه های انگشتری به کار می رفت.

    پلاک های کوچک که سطح آن نوعی میناکاری همراه با استفاده از رشته های نازک فلزی (Cloisonne enomel) شده است و اغلب به عنوان عقد واسط گردنبندهای زرین به کار می رفته است، نیز در فسطاط یافت شده اند. سبک ها و نقش مایه های روم شرقی نظیر زوج های پرندگان در زیر درخت در این ساخته ها دیده می شوند. ابن زبیر در اواسط سده یازدهم میلادی به میناهایی اشاره می کند که در میان هدایای ارسالی از سوی امپراتور روم شرقی به خلیفه فاطمی در 1045 تا 1052 میلادی قرار داشته است، اما به نظر می رسد برخی از این قطعات باید در محل تولید شده باشد.

    چند قطعه دارای نوشته هایی به عربی روان به خط های کوفی و نسخ شکسته است که برای نمونه می توان به سنجاق سینه ای طلایی و میناکاری شده که بر آن آیه شصت و چهارم سوره بیست و یک به خط کوفی درج شده، اشاره کرد.قاهره، محل استقرار دربار فاطمی، باید مرکز اصلی تولید این قطعات بوده باشد و قطعاتی با کیفیت بالا که در دیگر نواحی قلمرو فاطمیان یافت شده، می بایست از آن جا صادر شده باشد. اما به همان میزان نیز احتمال دارد که چندین مرکز تولید وجود داشته است از جمله جواهرسازان دوره گردی که در قلمرو خلافت فاطمی جا به جا می شدند.

    دفینه جواهراتی با تزیینات ملیله کاری در ناحیه تربیه (Tavabia) در جنوب غربی ال کف در تونس همراه با سکه های ضرب شده در مهدیه یا منصوریه میان سال های 1003 تا 1045میلادی کشف شده که احتمالا در محل تولید شده است. انواع زیورها مانند بازوبند، گوشواره و النگو و ملیله کاری و نقش های تزیینی خاص، این قطعات را با یافته های فسطاط مربوط می کند و نشان می دهد که چگونه روش ها و سبک های گسترده ای در این دوره بوده است.

    دو گنجینه جواهرات نیز در حفریات قیصریه در اسراییل در 1101 میلادی به دست آمده که گمان می رود پیش از حمله صلیبی ها به شهر در 1101 میلادی دفن شده باشد. این دفینه از دانه های بیضوی و دو مخروط زرین با ملیله کاری و ترصیع عالی همانند اشیای فسطاط و نیز جعبه های تعویذ نقره ای حکاکی شده و دانه های بلورین و سنگ های به رشته کشیده شده تشکیل می شوند. گنجینه دوم نیز مشتمل بر یک جفت خلخال، تعاویذ و النگوهاست. این زیورها نقره ای بوده و بر آن ها تصاویر حیوانات و دیگر نقوش آشنای کارهای چوبی دوره فاطمی به شکل برجسته با چکش کاری حک شده است.

    النگوهای مشابهی نیز ساخته شده از طلا، نقره و برنج در سوریه یافت شده است.همین سبک احتمالا پس از سقوط خلفای فاطمی در 1171 میلادی نیز ادامه یافت و بسیاری از قطعات منسوب به فاطمیان احتمالا بعدتر و در حکومت ایوبیان (1196 -1252 میلادی) یا حتی ممالیک (1252-1517 میلادی) ساخته شده اند. برخی نمونه های اشیای شناخته شده از دوره فاطمی، نظیر قطعات میناکاری و ورقه های چکش کاری شده برجسته و النگوها با خطوطی همراه اند که سبک آن ها، تاریخ ساخت بعدتری نسبت به دوره فاطمی را مطرح می کنند. برای نمونه آویز طلایی، پلاکی میناکاری با نوشته ای به خط نسخ دارد،

    نوعی خط که در دوره فاطمیان برای چنین مواردی استفاده نمی شد. انتساب برخی از قطعات به دوره فاطمی، می تواند روشن گر این مطلب باشد که چرا آثاری این چنین از دوره های بعدی بسیار اندک بر جامانده است. قطعات معدودی از نشان های افسران مملوک با نقش مایه های چینی هم چون اژدها، نیلوفر یا گل صد تومنی تزیین این نقش های خاور دور عمدتا از ایران به این مناطق رسیده اند، همواره نمی توان میان قطعات مصری و ایرانی تمایز قایل شد.کمربندهای چرمی با قلاب های فلزی به عنوان نماد مقام در دربارهای ایوبی و ممالیک اهمیت یافت، حال آن که دیوار نگاه ها و کاشی های منقوش در کاپلاپالاتینای (Cappella palatina) پالرمو که ترسیم آن ها به نقاشان آشنا با هنر فاطمی منسوب است، نشان می دهد که مردان در حکومت فاطمیان در حد بسیار محدودی از جواهرات استفاده می کردند و یا اصلا جواهری نمی آویختند.

    عالی ترین کمربندها، زرین و مرصع به سنگ های گران بها بود که سلطان به سرداران عالی رتبه خود اعطا می کرد. در تواریخ معاصر این دوره، سخاوت مندانه ترین هدایای این چنینی با قلاب ها و پلاک های مستطیل پرکار سیمین و زرین با مشبک کاری عالی از نقوش طوماری و نقش مایه های حیوانات وصف شده اند. یکی از این کمربندها که نام ها و عناوین سلطان ملک صالح ابوالقاسم اسماعیل بر آن حک شده، به طور استثنایی، تعیین تاریخ و منشأ تولید این قطعه را ممکن می سازد، زیرا ابوالفداامیری ایوبی بود که بر حماة در سوریه حکومت می کرد و عنوان سلطان را تنها یک سال قبل از مرگ در 1321، فرمانروای مملوک به او اعطا کرده بود. از آن جا که کمربندی های مشابهی در ترکیه و جنوب روسیه به دست آمده است، شاید این شی خاص از استپ های اوراسیا که سلاطین مملوک و درباریان شان از آن جا سربازگیری می کردند، آمده باشد.

 

عراق، ایران و غرب آسیای مرکزی

سنن ساسانی در حوزه خود حتی پس از فتوحات مسلمانان، نیرومند باقی ماند. از عراق دوره خلافت عباسی (749 -1258) عملا هیچ جواهری باقی نمانده است، اما در دو دیوار نگاره کاخی در سامرا مربوط به قرن نهم میلادی، مردان نوعی کمربند با تسمه های آویزان بسته اند با صفحات پیکان شکل چسبان و تنگ که در حجاری های طاق بستان نیز دیده می شود.کامل ترین و در دسترس ترین مجموعه از این اشیا متعلق به اوایل قرن وسطی (8-10 میلادی) در نیشابور (شمال شرقی ایران) به دست آمده است.

    این مجموعه شامل رشته دانه های شیشه ای و سنگی، طوق های طلایی، گوشواره های منجوق دار، آویزهای گلابی شکل و هلالی های برنزی، حلقه های انگشتری طلایی، نقره ای و برنزی جواهرنشان، قلاب کمرهای مستطیل برنزی مطلا شبیه به آنچه درباریان در نقاشی های دیواری در نیشابور و شکری بازار به کمر بسته اند و نیز بازوبندی طلایی با سرمار است. قطعات نشان می دهد که ساخت اشیای تزیینی پیش از اسلام به طور کامل در دوره اسلامی ادامه یافت، اما خطوط عربی به نقوش سنتی گیاهی و حیوانی در بهترین نمونه های اشیا نظیر جعبه تعویذی نقره ای و استوانه ای سیاه قلم کاری و تعدادی سگک کمربند افزوده شده است.دو دستبند طلایی معروف و همانند، هرچند کیفیت بسیار بالاتری از اشیای دیگر به دست آمده در نیشابور دارند، به همین ناحیه تعلق دارند.

    این دستبندها از مفتول هایی ساخته شده اند که در واقع لوله هایی توخالی هستند که به تدریج باریک شده و به قلابی با تزیینات چکش کاری منتهی می شوند. مفتول عالی اطراف آن ها حالتی مارپیچ به آن ها داده است. گیره ها با فیروزه و چهار نیم کره بزرگ و چند نیم کره کوچک پوشیده از دانه های ریز به طور جسورانه ای تزیین شده اند. بر چهار صفحه زیر گیره ها، سکه هایی دیده می شود که به نام خلیفه عباسی القادر در دوره حکومت سلطان محمود غزنوی در نیشابور ضرب شده اند. این دستبند شاهدی است معتبر بر این که در خراسان زیورآلات زرین ملیله کاری و مرصع نظیر آنچه در مصر یافت شده تولید می شده است.

    مجموعه ای جواهرات آسیب دیده که به احتمال برای ذوب کردن گردآوری شده بوده اند با تاریخی بسیار نزدیک به مجموعه نیشابور، نزدیک چبمکنت در قزاقستان به دست آمده که سکه های آن در میانه سال های 949 و 1040 میلادی ضرب شده است. این گنجینه از زیورهای گوناگونی تشکیل شده است، شامل: دانه ها، گوشواره ها، آویزها، حلقه های انگشتری، دستبند، کمربند و جعبه های تعویذ. روش های تزیینی مشتمل است بر سیاه قلم کاری، ملیله و طلاکاری. بیش تر نقش های تزیینی گیاهی است اما بر برخی از زیورها نقوش حیوانی نیز دیده می شود و جعبه های تعویذ دارای خطوط عربی است.

    گنجینه دیگری که براساس ویژگی های سبکی باید به سده های 11 و 12 میلادی تعلق داشته باشد، در نهاوند، در غرب ایران یافت شده است. این دفینه مشتمل است بر قدحی زرین و سلاح های نقره ای مذهب یا سیاه قلم کاری شده، کمربندها و زین ها، دانه ها و جعبه های تعویذ که دارای ارزشمند مردی به نام ابوشجاع اینجوتکین بوده و نامش بر حلقه ای فنربندی کنده شده است. او در زمره نخبگان نظامی ترک بود. مقدار نقره گنجینه احتمالا بیش تر منعکس کننده توانایی مالی وی است تا نشانه رجحان نقره بر طلا بنا به سلیقه مالک.بین سده های 12 تا 15 میلادی تعداد شواهد تصویری، فقدان مواد باستان شناختی را جبران می کند. زنان در تصاویر روی ظروف و نسخ خطی در سده های 12 و 13 میلادی تاج، گوشواره های هلالی مروارید نشان و خفت، دستبند و بازوبند و خلخال دارند.

    نقش مایه های حیوانات و انسان ها در تمام ابزارهای این دوره مشترک است و بر جواهرات نیز اغلب حیوانات و زوج های پرندگان و حتی اشکال انسانی حک شده اند. با حمله مغول در اواسط سده سیزدهم، نقش مایه های شرق آسیا در تمام هنر ایران از جمله جواهرسازی نفوذ کرده تصاویر نسخ خطی از سده ی 14 و 15 میلادی.تاج های قوس دار و آویزها، دستبندهایی با سر اژدها و گروهی قاب نگین با گل های نیلوفر آبی و گل صدتومنی به عنوان نقش مایه های محبوب تزیینی در سده 15 میلادی را نشان می دهند. سگک های گل سرخی با ملیله کاری زیبا و ظریف جای قلاب کمرهای مستطیل پیشین را گرفت و زنان در اطراف صورت خود رشته های مروارید آویختند.بسیاری از قطعات جواهرات به این سبک، در گورها و دفینه های قلمرو اردوی زرین در امتداد ساحل شمالی دریای سیاه و زمین های سفلای رود ولگا یافت شده است. این اشیاء را با توجه با سکه های این دفینه ها می توان به سده 14 و 15 میلادی نسبت داد.

    نمونه آن گنجینه سیمفروپل(Simferopol)، است که دربرگیرنده شکل های مستطیل و گل سرخی، کمربند، کلاه های تزیینی، گوشواره ها، جعبه های تعویذ و دستبندها همراه با سکه ها و برگه عبور رسمی مربوط به سده چهاردهم میلادی است. روش های تزیین این جواهرات ملیله کاری عالی و میناکاری تا حدودی ناشیانه است. مقدار و سبک هماهنگ این جواهرات بیان گر آن است که در محل تولید شده اند گرچه شباهت بسیار آن ها با جواهرات تصاویر نسخه های خطی فارسی می تواند شاهدی بر این مدعا باشد که جواهراتی شبیه به آن ها در ایران نیز تولید می شده، هرچند مقدار کمی از آن ها باقی مانده است.

پس از حدود 1500 میلادی بیش ترین نمونه جواهرات باقی مانده مربوط به اواخر سده 18 و سده 19 می باشد که سبک های متمایز در نواحی مختلف توسعه یافت.

 

ایران

    نمونه جواهرات ایران که متعلق به سده های 16 و 17 می باشد را می توان از روی تصاویر کتاب های همان زمان مطالعه کرد. زنان گردبندهای بلندی می بستند که از ترنج های زرین با نقش گل سرخ تشکیل و اغلب با سنگ های گران بهای سبز و قرمز مرصع می شد و گاه با یک ترنج مرکزی مدور سپر شکل تزیین می گردید. کمربندهای زنان و مردان دارای طرحی شبیه گردنبندها بودند: روی تسمه های تیره، نشان های گل سرخ با فواصل ثابتی قرار می گرفتند و دکمه های رداهای مردانه نیز همین شکل را داشتند. زیور زنانه دیگر در سده 16، رشته مروارید زیرچانه بود که دو گوشه روسری را به هم وصل می کرد. دستارهای مردان با تعداد کمی شته های کوتاه از دانه های طلا یا سنجاق های زرین و پر تزیین می شدند.

    مردان و زنان گوشواره های بلندی با یاقوت گلابی شکل آویزان می آویختند، حال آن که صوفیان و خدمتکاران گوشواره های حلقه ای با طوق های زرین به گوش می آویختند. تا قرن 17، گردنبندهای با نگین گل سرخ از رواج افتاده و دستارها نیز بزرگ تر و فاقد زنجیرهای طلایی گردیدند. در نیمه دوم قرن، زنان طوق های زرینی می بستند که با سنگ های قیمتی اغلب قرمز جواهرنشان شده بود. کمربندها نیز از صفحه های مربع ساخته می شد که با جواهرات تزیین می گردید. مردان حلقه های جواهرنشان بر انگشت کوچک خود می کردند.

    در دوره قاجار، سبک ها و طرح های جواهرات از اساس دگرگون شد. طبقات بالاتر بیش تر به جواهرات روی آوردند و زیورآلات زرین هم با سنگ های رنگارنگ، جواهرنشان و میناکاری می شدند. گوشواره های هلالی شکل و یا قبه بلند مزین به نقش گل ها و پرندگان، سنجاق هی مو یا عمامه به شکل گلابی یا قطره اشک، گردنبندهای کوتاه، جعبه های تعویذ استوانه ای و مکعب و آویزهایی با تصاویر بانوان جوان چون حضرت مریم و عیسای نوزاد از جمله این زیورها بودند. کمیت و غنای جواهرات مرصع به یاقوت های سرخ، زمرد، یاقوت کبود، الماس و مروارید در نقاشی های رنگ و روغن همان زمان منعکس است. یقه ها، سرآستین، حواشی لباس و کفش ها با مرواریدهای سفید درخشان سیاری زینت می شدند.

 

کردستان

    سبک متمایزی در جواهرسازی اواخر سده 19 و اوایل سده 20 در کردستان، سرزمینی میان ایران و قلمرو عثمانی در شمال بین النهرین رواج یافت. روش های و الگوهای زرگری سنتی رایج شد و ملیله کاری عالی و ظریف تخصص زرگران کرد گردید. سنگ های قیمتی کم بود اما فیروزه که علاوه بر ویژگی تزیینی، اهمیتی جادویی داشت، رواج داشت. نقوش طوماری، گل ها و برگ ها، ماهی و پرندگان به موازات نقوش هندسی کاربرد داشتند. گردنبندها از دانه های زرین تشکیل می شد که با صفحات مستطیلی به هم وصل می شدند.

     گردنبدهای نمونه کردستان برای جشن ها از پلاک مستطیلی ساخته می شد که آویزهایی شبیه به ماهی داشتند. همچنین نواری از سکه ها که سکه بزرگ تری در مرکز آن قرار داشت از دیگر انواع گردنبند به شمار می رفت. دستبندها نیز با سکه های انگلیسی و ستارگان و هلال های ماه تزیین می شدند. بیش تر گوشواره ها به روش ملیله و به شکل هلال یا سبدهایی با دانه های کوچک مروارید و طلا بودند. سگک کمربندها نقره ای بود و نقوش گل وگیاه به سبک عثمانی بر آن چکش کاری و برجسته می شد.

 

امپراطوری عثمانی

    در حکومت عثمانی(1280-1924) استانبول مرکز جواهرسازی شد. معادن طلا و نقره و سنگ های گران بهای بسیاری در قلمرو عثمانی ها به بهره برداری رسید و به سرعت در سده های 15 و16 توسعه یافت. زرگری های بسیاری خواه ناخواه به پایتخت آمدند. در سده 16 سبک خاص عثمانی، با عناصر مشترکی از ایران، هند و سرزمین های بالکان پدید آمد. نقاشی های عثمانی از سده 15 به بعد سلاطین و شاهزادگان را با عمامه های بزرگی نشان می دهد که با سنجاق های طلای بزرگ و سنگ های گران بها زینت شده اند. اینان کمربندهایی با سگک طلایی بسته اند.

    حلقه انگشترهای طلا با الماس، یاقوت، زمرد یا یاقوت کبود در انگشت کوچک خود دارند که با نقوش طوماری و زمرد تزیین شده است. در برخی کمربندهای گران بها از صفحات عاج و صدف استفاده شده که با طلا ساخته و با سنگ های گران بها تزیین شده است. روش های جواهرسازان در بسیاری از اشیای یشمی و بلورین در خزانه های سلطان به کار گرفته شد. این اشیا با سنگ های قیمتی که در قاب های مدور زرین کار گذاشته شده اند، تزیین و روشی مشخصا عثمانی است.

    در اوایل سده هجدهم هنرهای عثمانی، از جمله زرگری قویا بر روش های اروپایی استوار بود و در سده های 19 و 20 جواهرات سنتی به پیروی از سلیقه اروپاییان بار دیگر رواج یافت.گردنبندها و دستبندها و گردنبندهای کوتاه زنجیر طلا داشتند. دستبندهای نمونه لولا داشتند و از ردیف های موازی زنجیر که روی صفحات مسطح جوش خورده بودند، ساخته می شدند و به عنوان بست های سوزنی و لولایی به کار می رفتند. گردنبندهای کوتاه نیز شبیه این دستبندها بودند به جز آن که گیره بزرگی در جلوی آن بسته می شد. زیورهای سر از چند رشته زنجیر تشکیل می شد که به روسری محکم می شدند و تا اواخر سده 19 رواج داشت.

    در نیمه دوم سده 17، الماس های گلسرخی به طور فزاینده ای برای سنجاق کلاه، حلقه گوشواره و انگشتر رایج بود، سنجاق کلاه پس از سنجاق عمامه به شکل گلسرخ، دسته گل، شاخه گل، ستاره، هلال ماه و انواع پرندگان طراحی می شد. روی حلقه ها قاب بادامی شکلی قرار داشت شبیه به حلقه مارکیز اروپایی. براساس نقاشی ها و عکس ها، گردنبند مروارید محبوبیت زیادی داشت، اما مرواریدهای گردنبندها از رشته اصلی جدا و دوپاره استفاده می شدند.

    در گردنبندها سکه های طلای اصیل یا تقلیدی که اغلب مهرعثمانی (طغرا) داشتند، به کار می رفت. در اواخر سده 19 سکه های اروپایی را به سبب ارزش آن ها ترجیح می دادند. تسمه و قلاب نقره ای گاه مذهب از لوازم پوشاک سنتی عثمانی بود. آن ها از نظر شکل و روش ساخت و سبک گوناگون بودند: برخی با فیروزه و مرجان مرصع و بعضی نیز با چکش کاری برجسته، ملیله و میناکاری در نقوش هندسی و طوماری تزیین می شدند.

 

شمال آفریقا

    بیش ترین جواهر بازمانده در این منطقه متعلق به مراکش، الجزایر و تونس و از سده نوزدهم است. هرچند قطعات اندکی از جمله یک گوشواره آویزدار مرصع به یاقوت و زمرد به سده هفدهم منسوب است.زیورآلات نقره ای در روستاها و زیورآلات زرین در شهر رایج بود و مردمان قبایل صحرانشین که در تماس با سکنه آفریقای نیمه صحرایی بودند، از این مد پیروی می کردند. حمایت در برابر چشم زخم ویژگی برجسته جواهرات شمال آفریقا بود. دست گشوده که به نام خمسه یا دست حضرت فاطمه دختر پیامبر(ص) شناخته می شود از شایع ترین تعویذات در منطقه بود.

    قدرت های جادویی به صلیب و دیگر شکل های هندسی نظیر مثلث و ستاره داود یا مهر سلیمان نسبت داده می شد. مجموعه زیورآلات مشتمل بود بر اشکال ماهی، مار، عقرب، کبوتر، سمندر که هریک دارای قدرت های مشخص درمانی بودند.مراکش به سبب تنوع در خمسه ها شهرت دارد. این خمسه ها از ساده و روستاییی آن که به ورقه های نقره و اشکال گل و گیاه تزیین شده بود تا نمونه های عالی شهری که الماس و زمرد نشان بودند، تنوع داشتند.

    سنجاق ها و سوزن هایی نیز به سنت رومی ساخته می شد که زمان بربر برای بستن جامه های بالاتنه به کار می بردند و با صفحات مثلث شکل نقره ای و کنده کاری شده و نصب مرجان یا شیشه بر روی آن ها تزیین می شدند. این اشیا اغلب زنجیری با عناصری مدور یا بیضی به خود دارند. رایج ترین عنصر زیورآلات زرین تزاره (Tizara) بود که بانوان شهری ثروتمند می آویختند و آن گردنبندی از ترنج های مشبک، به سبک عربسک و مرصع به سنگ های قیمتی و مروارید بود. نوع دیگر گردنبند مرصع بود. زنان شهری همچنین گوشواره هایی مشبک کاری و آویزان به گوش می کردند. گردنبندها و گوشواره ها از جواهرات عثمانی و زیورآلات جنوب آسیا در دوره باروک تقلید شده اند.دستبندهای ساخت فاس و طنجه (Tangier) معروف به ماه و خورشید از رشته های اریب تشکیل شده اند که در ساخت آن ها به تدریج طلا جایگزین نقره گردید.

    النگوها از فلز ریخته و آراسته به نقوش گیاهی یا هندسی بودند و دستبندهای گل میخ دار برای دفع چشم زخم طراحی می شدند. جواهرات میناکاری تزنیت (Taznit) عمدتا به رنگ های زرد و سبز بودند و این نوع میناکاری خصوصیت جواهرسازی تگومونت (Taguemont) شهر کوچکی در ماورای اطلس (Anti Atlas) بود. کهربا و عنبر نیز به سبب قدرت درمانی خود ارزشمند محسوب می شد و به وفور در جنوب مراکش و موریتانی رواج داشت.جواهرات الجزایر عمدتا نیم تاج، دستبند و گردنبند بود که از نقره ساخته می شد و با میناکاری خاص همراه با مفتول های فلزی به رنگ های سبز و آبی و زرد و ملیله کاری عالی تزیین می شد.

    جواهرات اغلب با مرجان مرصع و به سبب قدرت های جادویی و شفابخش امتیاز داشتند.

     جواهرات سنتی تونس نیز سیمین بود که گاه مذهب می شدند. اکثر جعبه تعویذها مثلث، استوانه ای و مکعب و گوشواره های حلقه ای و بلند بودند. بر نیمتاج هلالی شکل، نقوش کبوتر (نماد برکت و مژده خبرخوش)، ماهی (نماد حاصل خیزی و زندگی)، گل و ستاره داود کنده کاری می شد که همان نقوش بر دستبندها نیز یافت می شود. دیگر جواهرات ملیله کاری و میناکاری مفتولی به رنگ های قرمز و آبی بر زمینه نقره ای مذهب رایج بود. مراکز بزرگ تولید زیورها در تونس شهرهای جربه و اسفکس (Sfax) هستند.

    قبایل طوارق صحرا نیز جواهرات نقره ای به ویژه دستبندهای قالب ریزی (Cast) و صلیب هایی می ساختند که در آن ها بازوهای صلیب و مرکز برجسته آن جای دست سنتی را به عنوان نماد عدد پنج گرفته بود. جواهرات نقره ای طوارق اغلب با توپک ها و برجستگی های هرمی شکل تزیین یا کنده کاری و میناکاری می شد. دستبندها از چوب یا شاخ حیوانات ساخته می شدند. در صحرا (Sahara) مرجان همانند صدف کاروی (Cowrie) برای گردن آویزها و زیورهای مو مورد استفاده واقع می شود.

 

یمن

    قدیمی ترین جواهرات یمنی که برجا مانده متعلق به اواخر سده هجدهم و عمدتا در صنعا ساخته شده اند. ریشه های سنت جواهرسازی یمن مبهم است و نظرات پیشنهادی از دوره ما قبل اسلام در جنوب عربستان تا هند را شامل می شود. یهودیان یمنی انحصاری واقعی بر تولید جواهر داشته و این هنر از پدر به پسر می رسیده است. بنابراین جواهرات یمنی سبک محافظه کارانه ای را نشان می دهند که در آن نقش مایه ها و شکل ها در ترکیب های گوناگون تکرار می شوند. جواهرات سنتی اغلب نقره ای هستند و گاه مذهب که برجسته کاری، ملیله کاری و ترصیع و خاتم کاری (applique) شده اند. عناصر تزوینی اغلب حاوی معانی نمادینی هستند مثلا ماهی و خوشه های غلات حاصل خیزی را نشان می دهد و مارهای زنگی دافع شیاطین بودند.

    عناصر تزئینی نمونه وار گل های کوچکی هستند که از دانه های نقره ای، صفحات لوزی شکل که دانه هایی به شکل توت، دانه انار و بادام بر آن جوش داده اند تشکیل شده است. صفحات مثلثی شکل ملیله به عنوان پایانه گردنبندها به کار می روند. زنجیر های مار آسا ساخته شده از بست های مسطح و دیگر رشته های قلاب شده با صفحات انعطاف پذیر از دیگر انواع این جواهرات هستند. دستبندها (با یا بدون بست) همیشه به صورت جفت ساخته شده اند.

    نو عروسان دستبند کبور را که برجستگی هایی به شکل مقبره ها داشتند به عنوان حامی در برابر مرگ، حتی در روز عروسی نیزبه دست می کردند. چند حلقه را هم زمان به دست می کردند. یک نمونه خاص یک جای نگین برجسته دارد، حلقه های عروسی ساخته شده از ملیله کاری ظریف و حلقه های دیگر مرصع به عنبر، مروارید و بلورهای سبز و قرمز است. جعبه های تعویذ، استوانه ای یا مکعب مستطیل، جز مکمل جواهرات بودند و یا به عنوان طلسم به طور مستقل به کار برده می شدند.گردنبند لزم (Lazem) از چند صفحه مستطیل که با ردیف های موازی زنجیره ها از دانه های کوچک به یک دیگر متصل شده اند، تشکیل شده است.

    جعبه های تعویذ استوانه ای از این زنجیرها آویزان است. این زیور معمولا به دوشیزه ای هنگامی که به سن ازدواج می رسید، داده می شد. گردنبند لبه (Labbeh) از زنجیرهایی تشکیل می شود که از صفحات کوچک بسیاری ساخته شده و زیرچانه بسته می شود و آویزها زنجیرها و گل سرخی ها از آن آویزان است و پدر عروس آن را به او هدیه می دهد. گردنبند مئکنه (ma’anakch) از رشته دانه هایی چند ضلعی یا حبه انگوری تشکیل می شود که میان مثلث هایی در دو سر زنجیر آویخته می شوند و بانوان ازدواج کرده آن را به صورت در هم تابیده می آویختند. گردنبندها سکه هایی عمدتا تالر اتریشی داشته که به ریال شعرت داشتند. گوشواره ها بلند و آویزان و متصل به گارگوش (garagash) بودند، سربندی که کاملا گوش ها را می پوشاند.

 

منبع: کتاب ماه هنر، بهمن و اسفند 1383 ترجمه زهرا منفرد