دوره معاصر

    دوره پهلوي مصادف با سرآغاز زندگي مدرن و آشنايي با هنر غرب بود. در اين زمان، جنبش هاي هنري ايجاد شده، تمرکز هنري کشور را به سمت و سوي ديگري سواي گذشته سوق دادند و سنت هاي هنري پيشين دگرگون شدند. هنرهاي سنتي پيشين نيز يکي پس از ديگري به فراموشي سپرده شده و کم تر مورد اقبال و توجه قرار گرفتند و جذابيت هنر مدرن براي هنرمندان بيش تر بود. هنر سنتي به حاشيه رانده شد و توسط استاداني که به تدريج و درگذر زمان از تعدادشان کاسته مي شد، ادامه يافت و شاگرداني که ميراث دار گذشتگان شدند سعي در ترکيب هنرهاي مدرن و سنتي داشته و غنا و خلوص آثار پيشين را از بين بردند.

    در اين دوره با فاصله گيري از هنرهاي سنتي و عدم توجه به زيبايي اين هنرها و جايگزيني جعبه هاي فاقد هرگونه زيبايي مواجهيم که داراي طراحي مدرن بوده و در آن ها تنها به کاربرد صرف توجه شده است.در حال حاضر که توليد جعبه ها ذيل صنعتي به نام بسته بندي در حال تداوم است، به دليل انتقال اطلاعات و تجارب با هنر و صنعت ساير کشورها نوعي هم سويگي بين صنايع ديده مي شود و توليد جعبه ها نيز از طراحي نسبتا يکساني برخوردار شده و کم تر اختلافي در ظاهر آن ها مشاهده مي شود. محصولاتي که در دوره هاي پيشين بر اساس نظرات و خواسته هاي کارفرما طرح ريزي و ساخته مي شد، شروع به استانداردشدن نمود که به شيوه اي کاملا متفاوت و عاري از هرگونه المان هاي تزييني جعبه هاي سنتي گذشته توليد مي شوند.

    انواع جعبه هاي جواهرات کنوني با روکش هاي ساده چوبي، چرمي، مخملي و ... و به شيوه اي ساده تر از گذشته و با موادي توليد مي شوند که به هيچ روي متناسب با هنر سنتي ايراني نيستند و در کنار آن نيز جعبه هايي وجود دارند که از کشورهاي ديگر وارد شده و جنبه کاربردي آن ها بر تزيين غلبه دارد و اغلب خريداران آن ها فروشگاه هاي جواهر و زيورآلات و در نهايت مردم هستند.از سوي ديگر جعبه هايي براي حفظ بازار خارجي محصولات ايراني در بازارهاي کشورهايي همچون فرانسه، دبي، عراق، افغانستان و سوريه به اين کشورها صادر مي شوند. جالب توجه اين که در همين جعبه هاي ساخت داخل نيز قطعات يا موادي به کار مي رود که بخشي از آن ها از کشورهاي ديگر وارد مي شوند، مانند چرم هاي خاصي که از هنگ کنگ، چين يا تايلند وارد مي شوند و يا يک سري قفل و لولا نيز در داخل توليد نمي شوند که بايد از کشورهاي ديگر خريداري شوند.

    روش ساخت جعبه هاي امروزين، متفاوت از گذشته که مستلزم به کارگيري هنر و مهارت خاص هنرمندان بود، طي چند مرحله انجام مي پذيرد. به عنوان مثال جعبه هاي جواهرات ساخته شده از مخمل، در چند مرحله توليد مي شوند که شامل توليد قطعات پلاستيکي، پرداخت قطعات، لولاگذاري، روسازي و در نهايت تزيين مي باشد که تزيين جعبه ها مي تواند از ساده و کم هزينه تا مشکل و پرهزينه را در برگيرد.در کنار جعبه هاي مخملي و يا چرمي، جعبه هاي ديگري نيز از جنس چوب داريم که با تزيينات مشبک و يا خاتم کاري تزيين شده و در ظاهر نمودي از هنر ايراني هستند که با کيفيت پايين و به تعداد بيش تري نسبت به گذشته توليد مي شوند.با مقايسه اين هنر در گذشته و حال، لازم است به تفاوت هايي بين صنايع دستي و صنعت ماشيني و توليد انبوه اشاره شود.

    در صنايع دستي، تصور يک شکل و تحقق آن، به وسيله تاثير متقابل دست، چشم و مواد در ارتباط و هماهنگي با يک ديگر قرار مي گيرند. اين واقعيت که کل فرآيند مي تواند به دست يک نفر انجام پذيرد، پيچيدگي آن را زير ظاهري ساده پنهان مي سازد و بدان ارزشي انساني مي بخشد و به سازنده و بيننده شي امکان مي دهد تا آن را واحدي معني دار به شمار آورد حال آن که در صنعت ماشيني با وجود توليد انبوه، اين انسجام از هم پاشيده شده، پيچيدگي تصور و ساخت يک محصول به وسيله تقسيم فرآيند به مجموعه اي از فعاليت هاي تخصصي جلوه گر مي شود. در پس توليد انبوه اشيايي هم چون جعبه ها، دو سطح کاربرد و تزيين را مي توان در اين آثار قابل تشخيص دانست. مي توان اين دو سطح قابل تشخيص را که در دوره هاي گوناگون مورد توجه بوده اند، متاثر از شرايط زماني، شرايط توليد، گرايش هنرمندان و مهم تر از همه سليقه مخاطبان و عامه مردم دانست.

    در دوره اي که هنر در سيطره خاندان شاهي و دربارها بود، جنبه تزييني و تجملي جهبه ها بسيار مورد توجه قرارداشته و به صورت سفارشي و نفيس توليد مي شدند و تحت تاثير هنر دوران، پذيراي نقش ها و طرح هاي خاص و نمايه هاي هنر زمان مي شدند. ضمن تغييرات اجتماعي و هم چنين ارتباط با جهان خارج، قوت گرفتن توليد انبوه و از همه مهم تر قرارگرفتن چنين وسايلي در اختيار تمامي سطوح اجتماعي و همچنين سلايق عامه مردم، گرايش به فرم هاي ساده و به دور از آرايه هاي هنر تزييني رواج پيداکرد. گاه موضوع سلايق عامه يا سفارش دهندگان خصوصي به تقسيم طبقاتي ربط داده شده است که مي گويد محصولات ساده و کارايي که در اختيار همه قرارمي گيرد، مردمي و دموکرتيک است، در حالي که تزيينات متظاهرانه بوده و با خودنمايي طبقات متوسط موجود هستند و بنابراين شکاف طبقاتي ايجاد مي کنند.

    چنين جرياني در شهرهاي اروپايي نيز قابل مشاهده بود که طي آن کارگاه هاي بزرگي به وجود آمد تا طبع والاي درباري ها، روحانيان کليساها و تجار ثروتمند را ارضا کند. هنوز فنون و مهارت هاي سنتي غالب بودند؛ اما تخصصي تر شده بودند. امکان توليد اشياي يک شکل زياد بود، هرچند فرآيند توليد عموما شامل تکثير مدل هاي موجود به شيوه هاي دستي مي شد. اکثر توليدات صنعت گران شهري هنرمندانه و ماهرانه تهيه شده بودند و مرز بين هنرمند و صنعت گر متغير بود و بيش تر به ميزان پيشرفت در آموزش و کسب مهارت هاي مشترک بستگي داشت تا تفاوت در ماهيت و نوع فعاليت.در حال حاضر رشد تجارت نقش مهمي در تحول هنرها ايفامي کند و هنرها نيز به صورت تخصصي درآمده اند. اما با توجه به شرايط موجود، نمي توان در جعبه سازي کشور روي کردي حرفه اي و تخصصي را مشاهده کرد. با مقايسه نمونه هاي باقي مانده از دوره هاي مختلف، بايد گفت جريان توليد اين محصول هنري نه تنها رو به پيشرفت نداشته است، بلکه درکنار از دست رفتن عناصر هنر ايراني در اين پيشه، تنها فرم هايي يکسان و ديکته شده توسط نظام توليد انبوه مورد استفاده قرارگرفته اند که در همين مسير نيز توليدکننده با مشکلات عديده اي روبرو است.

خرید جعبه کادویی و جواهرات در زیورآنلاین

    آن چه در قالب هنر سنتي ايران توليد مي شود نيز متاثر از همين نظام، داراي کيفيتي نازل بوده و تعداد بسيار معدودي از آثار هستند که با کيفيت بالا و البته هزينه بيش تري توليد شده و با قيمتي بالاتر در اختيار خريداراني خاص و گاه جهان گردان و مجموعه داران قرارمي گيرند.در کنار اين مساله چنان که اشاره شد، به دليل تغيير در سبک زندگي و نگهداري از جواهرات به عنوان يک سرمايه، محل نگهداري جواهرات نيز تغيير کرده و به سهولت در دیدرس ديگران قرار نمي گيرند. در برخي از منازل، کمدها و گاوصندوق هايي را مشاهده مي کنيم که جواهر و زيورآلات درون جعبه هايي بسيار ساده از جنس جعبه هاي امروزين و يا حتي از جنس نازل تري چون کاغذ و مقوا قرارداده شده و درون اين محفظه ها محبوس شده اند. حتي اگر جعبه هايي نفيس نيز براي اين کار در نظر گرفته شوند، درون کمدهاي قفل دار نگهداري مي شوند و يا با ضريب امنيتي بالاتر در صندوق امانات بانک ها به امانت سپرده مي شوند.

    نگهداري جعبه هاي جواهر و زيورآلات در گاوصندوق ها و محفظه هاي بزرگ تر که مانع ديده شدن آن ها مي شود، لزوم پرداختن به جلوه و زيبايي آن را از بين مي برد.نکته قابل توجه ديگر توجه به سنين مختلف استفاده کنندگان از اين جعبه ها و لحاظ کردن سلايق و علاقمندي هاي آن ها در طراحي و توليد اين جعبه ها است. اين تطابق با سليقه مخاطب و مصرف کننده در صورت توجه به کيفيت و مواد اوليه، راهي مناسب براي گسترش توليد و عرضه جعبه ها خواهد بود. علاوه بر اين، در اهميت فرمي که براي جعبه ها در اين نظام توليد در نظر گرفته مي شود بايد به جاگيري، حمل و نقل و امکان توليد نيز توجه داشت. فرم هاي ساده و هندسي، سازگاري بسيار زيادي با توليد به روش صنعتي دارند.اما مساله مهمي که بايد طرح شود، بحث حفظ صنايع دستي ايراني است. روندي که تحت تاثير شرايط کنوني، از هنرهاي زيباي پيشين غفلت نموده و اجراهاي ضعيفي را به تقليد از اين هنرها انجام مي دهد.

    با پيشينه بسيار غني اي که در امر توليد جعبه هاي نفيس در ايران وجود دارد، مي بايستي با سعي در تلفيق هنر سنتي و آن چه امروزه متاثر از سليقه عامه مردم و هم چنين توان توليدي هنرمندان و صنعت گران به وجود آمده، آثاري توليد شوند که هم از نظر مواد تشکيل دهنده سالم براي محيط زيست و هم از نظر طراحي و فرم و هم چنين دارا بودن عناصر و شاخصه هاي هنري ايراني بتوانند حفظ کننده هنر ايراني بوده و متناسب با مقتاضي جامعه امروزين به بهترين شکل پاسخ گوي نيازهاي مصرف کنندگان باشند.

    چنان که در طول دوره هاي مختلف مي بينيم از همان سال هاي آغاز دوره صنعتي شدن، جنبش هاي متعددي وجود داشته اند که برخي از آن ها از يک سو با هدف جايگزين نمودن محصولات صنعتي داراي کيفيت توليدشده توسط استادکاران ماهر، تمايل بازگشت کامل به گذشته را داشتند و از سوي ديگر گروهي با سعي در ايجاد رابطه ميان فرم محصولات و نيازهاي توليد به روش صنعتي و بهبود فرم و ترکيب کلي محصولات، قصد داشتند به محصولاتي مدرن، ارزان، بادوام و زيبا دست پيداکنند؛ اما هم چنان مشکل ناتواني در ايجاد پيوستگي و يکپارچگي بين هنر و صنعت وجود دارد.

سخن آخر

    جعبه هاي جواهر با ارزشي هم پاي خود جواهر و زيورآلات در طي دوره هاي تاريخي، هم به عنوان مکمل جواهر و هم با هويتي جداگانه و متاثر از هنر غالب دوران طراحي و ساخته شده اند. در دوره هاي صفوي، زند و قاجار اين هنر به تبع زندگي تجملي دربار و قشر ثروتمند جامعه به شکل ساخت اشياي نفيس و به تعداد کمي ساخته مي شد. با ورود ديدگاه تجاري و رواج توليد انبوه اشيايي همچون جعبه ها، مواد سازنده و هم چنين فرم ها تغييرکرده و به سوي فرم هاي ساده، هندسي و مواد ارزان تر و در دسترس تر سوق پيدا کردند تا به فرم ها، جنس ها و نقش هاي امروزين رسيدند.

    در کنار اين جعبه ها، انواع ديگري نيز هستند که با رگه هايي از هنر سنتي ايراني توليد مي شوند که به همان دليل توليد انبوه و تجاري شدن، کيفيتي پايين تر ازگذشته دارند و لزوم توجه به حفظ عناصر هنر سنتي ايراني در تلفيق با فرم هاي مدرن و همه پسند اين دوره در اين پيشه احساس مي شود تا بتوان به ترکيبي متعادل از هنر و صنعت دست يافت؛ آن چه که سال هاست دغدغه هنرمندان و صنعت گران بوده و بين اين دو حوزه مرز و فاصله ايجادکرده است و بر پژوهش گران حوزه هنر و صنعت ساخت جعبه هاي زينتي است تا با سعي در نزديک کردن اين دو حوزه، زمينه بازتوليد نمونه هاي موفق با اصالت ايراني را فراهم کنند.

 

منبع: مجله پژوهش هنر پاییز 1392 سال اول شماره 3