جعبه هاي جواهر در کنار جواهر و زيورآلات بخش مهمي از اشياي صنعت جواهر را تشکيل مي دهند که بنا بر شرايط زماني، به طرق مختلف طراحي و توليد شده و در طول زمان دست خوش تغييرات شده اند. در اين پژوهش، از زیورآنلاین با سوال چگونگي به وقوع پيوستن اين تغييرات در دوره هاي گوناگون تاريخي ايران، به بررسي طرح و نقش جعبه هاي جواهر پرداخته شده و با فرض تاثير عواملي چون مواد تشکيل دهنده، قشرهاي اجتماعي خاص، تغييرات حاکم بر هنر ايران، نتايج توليد انبوه و تاثير سلايق عامه در زمان توليدات صنعتي و تجاري در پي تحليل اين تغييرات است.

    پژوهش به روش کتابخانه اي انجام شده و در پي ارايه توصيف هايي از اين اشياي هنري و تحليل تغييرات حاکم بر آن ها است. نتيجه اين که پس از دوره هاي پادشاهي که سفارشات براي تهيه جعبه هاي نفيس داده مي شد و ثروتي که در اختيار خاندان هاي سلطنتي بوده، در دوره معاصر به واسطه تغيير نگرش به اشيا، توليد انبوه و مدپرستي طبقه متوسط جامعه و هم چنين تغيير مواد سازنده اين اشيا، تغيير و تبديل از آثار سنتي به آثار مدرن با فرم هاي ساده و هندسي ديده مي شود.

    بشر با مالکيت اشياي با ارزش و گران بها همواره سعي در نگهداري آن ها داشته و به طرق مختلف وسايلي را فراهم نموده تا از اين اشيا محافظت کند. چگونگي حفظ اشياي گران بها نيز طي دوره هاي گوناگون تاريخي متفاوت بوده و به تدريج با تغييراتي که در نحوه زندگي جوامع ايجاد شده، شيوه هاي نگهداري نيز دست خوش تغيير شده است. در ابعاد تاريخي، حفظ اشياي ارزشمند را در مقبره ها مي بينيم که همراه با افراد متوفي دفن شده اند. پس از آن، در طول تاريخ و طي آشنايي با فنون ساخت وسايل و پيشرفت اين فنون، جعبه ها با جنس هاي گوناگون ظاهر مي شوند و مبدل به وسيله اي براي نگهداري اشياي قيمتي و زينتي مي شوند. در ايران، در خلال دوره هاي پس از اسلام جعبه هايي از جنس فلز و چوب را مشاهده مي کنيم که متناسب با هنر غالب در هر دوره يا منقش به نقوش هندسي هستند و يا حاوي پيکره ها و حتي تصاوير روايي و به طور کلي شامل نقوشي که در هنر دوره غالب هستند.

    از دوره مغولان به بعد که آثار بيش تري از نظر تعداد در دسترس بوده و نمونه هاي بيش تري به ثبت رسيده اند، آثاري از جعبه هاي جواهر و زيورآلات داريم که علاوه بر جنبه کاربردي، داراي ابعاد هنري نيز هستند و جزو آثار تاريخي هنر ايراني محسوب مي شوند. در دوره صفوي جعبه هاي لاکي رونق بيش تري دارند که از نوع چوبي و فلزي دوره تيموري متمايز گشته و از جنس مقواي فشرده يا همان کارهاي لاکي هستند.

    در اين دوره با ورود نقاشي گل و مرغ به عرصه کارهاي لاکي، طراحي اين اشيا دچار تغييرشده و شاهد رواج جعبه ها و قلمدان ها در اين دوره هستيم که با نقش هاي مختلف موجود از جمله صحنه‏هاي تصويري، بازنمايي شده با کيفيتي « غرب زده » توام با نقش هاي فرعي از طوماري هاي شاخ و برگي يا اسليمي ها، ترکيبي از ريز نقش هاي پرنده و گل و دسته آخر نيز منحصرا نقش هاي گل و بوته اي، زينت يافته اند. در دوره زندیه و قاجار، با ذايقه تجمل گراي نظام حاکم و تغيير سليقه عامه و روي آوردن به اشياي زينتي به خصوص اشيا با طرح هاي گل و مرغ، تزيين وارد تمام شئن های زندگي مردم شده و تمامي وسايل روزمره و هم چنين تزييني و غيرکاربردي آن ها را در برگرفت و نشانه هايي از ورود صنعت و توليد به تعداد زياد در انتهاي اين دوره، فاصله گيري از هنر تزييني پيشين بيش تر نمودار شد.

    خاندان پهلوي در تداوم سنت دوره هاي پيشين، از جعبه هاي جواهرات نفيس استفاده مي کردند و هم چنان که از جعبه به عنوان نگهدارنده و محافظي براي جواهر و زيورآلات استفاده مي شد، خود جعبه نيز به دليل قطعات ارزشمندي چون مرواريد، ياقوت ها، الماس ها و طلا و ... به عنوان يک شيء ارزشمند و به عبارتي جواهر تلقي مي شد. زماني که سنت ها دگرگون شده و زندگي مدرن جاي سنت و اشياي سنتي پيشين را گرفت، عادات زندگي نيز دست خوش تغيير شده و کم تر خبري از جعبه هاي رنگين و زينتي که وظيفه حفاظت از اشياي قيمتي را برعهده داشتند، بود.

    در اين دوران، جعبه هايي با طرح هاي مدرن و ساده و متاثر از زندگي مدرن و لزوم توليد انبوه و هم چنين انتقال هنر از سطح دربارها به ميان مردم عادي پيش روي زندگي ايشان قرارگرفت. در زمان معاصر نيز به دليل تغيير نوع زندگي فردي و اجتماعي و مساله حفاظت از اموال، جعبه ها و صندوقچه هاي جواهر جاي خود را به محفظه هايي هم چون گاوصندوق ها و يا کمدهايي با کليد و قفل داده اند و جعبه هاي نگهداري تغيير بسياري حاصل کرده و ساده شده اند و ديگر داراي کارکرد تزييني و يا حاوي تزيينات نيستند. درخصوص صندوق هاي جواهرات نيز همانند بسياري از ابعاد و جنبه هاي جواهر و زيورها در ايران، تاکنون پژوهشي انجام نشده و در اين پژوهش سعي بر اين است با استفاده از منابعي که به طور عام درخصوص هنر ايران هستند، چگونگي تغيير از جعبه هايي نفيس با نقوش تزييني به جعبه هاي ساده و صرفا نگهدارنده و هم چنين روند تغيير جعبه هاي جواهر و نگهداري جواهرات مورد بررسي قرارگيرد.

    به نظر مي رسد طي روند تغيير از زندگي سنتي به زندگي مدرن، طراحي و توليد اشيايي هم چون جعبه ها نيز تغييرکرده و ضمن آن، نوع نگرش به اشياي قيمتي و جواهر نيز دچار تغيير شده و زيورآلات تبديل به سرمايه هايي شده اند که دارنده شان ملزم به حفظ و نگهداري از آن هاست و نه استفاده به عنوان وسيله اي تزييني. بنابراين، ديدگاه زينتي در کاربرد جواهرات به محافظتي تقليل يافته است.شيوه در پيش گرفته شده در انجام اين پژوهش برگرفته از اطلاعات تاريخي، بررسي توصيفي اشياي دوره ها و بررسي روند تغيير ذايقه مردم طي اين زمان ها است.

    نمونه هاي مورد بررسي نيز از اشياي باقي مانده موجود در تصاوير کتب انتخاب شده و طيفي از جعبه ها و صندوقچه ها و نقوش به کار رفته بر روي آن ها را در بر مي گيرد. دوره زماني مورد بررسي نيز، بيش تر از تيموري به بعد که آثار بيش تري در دسترس پژوهش گران بوده و به نحوي نشانگر دوره هاي درخشان هنري ايراني هستند، تا دوره معاصر را در برمي گيرد. البته مشخصا اين پژوهش بررسي اي اجمالي بر موضوع يادشده بوده و يافتن دلايل جامعه شناختي و اجتماعي اين تغيير به طور مفصل، بررسي جامعي را نياز خواهد داشت.

خرید جعبه کادویی زیورآلات در زیورآنلاین

جواهر و زيورآلات در گورها

    در جوامع ابتدايي بشري، هم چنان که آدمي از اشياي ارزشمند و داراي بار ارزشي و يا حتي معنوي استفاده مي کرد، پس از زندگي در دوران مرگ نيز همان اشيا به همراه وي به خاک سپرده مي شد و برآورنده مقاصد معنوي بازماندگان بود. در سرزمين ايران، نمونه هايي اين چنين را در مکان هايي با ارزش باستان شناختي يافته اند، چنان که فريه مي گويد: « نخستين نمونه هاي دستبند ايراني تشکيل يافته از دو حلقه مجوف طلا پيچيده به دور يک ديگر و با دو انتهايش به شکل کله شير در يکي از گورهاي مارليک پيدا شده است. اين نمونه اي آغازين از پيدايي دستبندهاي طلايي است که با همين ويژگي ... در دوره هخامنشي به انواع مختلف ساخته مي شد ».

    اطلاعات مذکور نه به دليل تاريخ پيدايي اولين دستبندها، بلکه به دليل يافت شدن زيورآلات در گورها و در کنار مردگان حايز اهميت است. درجاي ديگري به اين گفته بر مي خوريم که « در ميان جايگاه هاي باستاني حفاري شده در دهه 1960 هفتوان تپه در آذربايجان غربي ... گوردختري مکشوف شد (حدود 1000 تا 800 ق م) که استخوان هاي جسدش آرايش يافته با شمار فراواني زيورها بود: پولک هاي بزرگ مفرغي، پيشاني بند، دستبندهاي متعدد، انگشتري ها، خلخال ها (حلقه هاي فلزي براي مچ پاي زنان) و هفت رشته مهره و دانه براي دور گردن.

    علاوه بر اين که جواهر به همراه مردگان دفن مي شد و نشان گر مرتبت اجتماعي فرد متوفي بود، کاخ ها نيز محل هايي براي گنجينه هاي خود و معابد نيز محل هايي براي نگهداري اشياي ارزشمند و گاه غنايم جنگي داشتند که البته نحوه دقيق نگهداري از آن ها مشخص نبوده و صرفا از نظر مکان نگهداري مي توان به گنجينه ها و انبارها اشاره و اکتفا کرد و حتي اگر از محفظه ها و يا جعبه هايي خاصه از چوب براي نگهداري اشياي ارزشمند و جواهرات استفاده مي شده، با گذشت زمان اثري از آن ها باقي نمانده است.

پس از اسلام، دوره تيموري

    در دوره پس از اسلام در ايران با پيشرفت تکنيک هاي ساخت به مواردي از جعبه هاي نگهداري زيورها و جواهر بر مي خوريم که با فلز و سپس استفاده از چوب شکل گرفته و تهيه شده اند. از جمله نمونه هاي باقيمانده فلزي از دوره هاي پس از اسلام که متناسب با هنر دوران که در آن عنصر فلز غالب بوده، تهيه شده و ساخته شده از قالب برنج بوده که با نقره مرصع کاري شده است و متعلق به جنوب ايران در قرن هشتم هجري مي باشند.

    اشياي چوبي به دليل فرسايش يا ساير عوامل، دوام چنداني نداشته و نمونه هاي زيادي از آن ها در دوره تيموري موجود نيست. با توجه به نمونه هاي اندک باقي مانده از اين دوره مي توان مشاهده کرد جعبه هايي از جنس چوب و با نقوش غالب آن دوران، نقوش هندسي و تذهيب هاي طلايي بر زمينه تيره، ساخته شده اند.در دوره تيموري مي بينيم که ساختن اشياي کاربردي متاثر از آثار نقاشان و به بياني هنر غالب دوران، داراي نقش مايه ها و عناصر خاص دوره و به عبارتي نمايه هاي دوره تيموري است که اين آثار را از دوره هاي پيشين و پسين خود متمايز گردانده و خصيصه هاي هنري اين دوران را دارد و تفاوت سطح اجراي اثر، تاثيري بر نوع نقوش ندارد.

دوره هاي صفوي و افشار

    در دوره صفوي با رونق نوع ديگري از آثار هنري روبرو هستيم با عنوان آثار لاکي که در قالب انواع اشيا و از جمله جعبه ها يا صندوقچه هاي جواهر، توليد شده اند. « نويسندگان دوره هاي پيش تر، وجود انواع ديگر اشياي لاکي را از زمان شاه عباس به بعد مسلم مي دانسته اند؛ اشيايي هنرمندانه و نفيس چون: قاب آيينه، قلمدان، جعبه جواهر، قاب هاي تخته اي و درهاي منقوش لاک خورده». در اين دوره شاهد آثار بسياري هستيم که همان گونه که بيان شد، جعبه هاي جواهرات نيز در ميان شان وجود دارند که علاوه بر نقش کاربردي خود، داراي ارزش هنري و تزييني نيز بودند و نه تنها کاربردي شان، بلکه جنبه هنري آن ها نيز حايز اهميت بوده و از نظر زيبايي نيز مورد توجه بوده اند.

    در مقايسه با دوره تيموري که جعبه هاي ساده و بيش تر حاوي نقوش هندسي مشاهده مي شوند، در اين دوره علاوه بر انعکاس نگارگري بر سطح وسايل و به خصوص کارهاي لاکي، با رواج نوع خاصي از نقاشي ايراني با عنوان گل و مرغ، طراحي اين اشيا نيز دچار تحول شد. شيوه گل و مرغ طراحي اشياي کاربردي هم چون جعبه ها را تحت تاثير قرارداد و به دليل مقياس و ابعاد آن ها، هنرمند نقاش نيازمند به برنامه ريزي و طراحي متفاوتي نسبت به رقعه هاي پيشين بود.

    در پي از رواج افتادن رقعه ها (نگاره هاي تک برگي)، طرح گل و پرنده و مخصوصا گل سرخ و بلبل، در حالي‏که ديگر محدود به کتاب آرايي نبود، به طور فزآينده اي در طرح پارچه ها و اشياي نقاشي شده لاکي مورد استفاده قرارمي گرفتند. از جمله آثار سبک دوره صفوي، مي توان به جعبه اي ساخت محمدعلي ابن محمدزمان اشاره کرد که وجوه مختلف آن حاوي فيگورها و نقوش گل و بوته هستند. در اين جعبه، طرح حاکم دوره يعني گل و بوته به همراه فيگورها، در ابعاد مختلف جعبه نقش بسته اند.جعبه هاي اين دوره بيان گر شيوه هنري رايج در آن هستند و همراه با آن چه در درونشان حفظ و نگهداري مي شود، به سبب سفارشات دربارها ساخته شده و وسيله اي همراه و مکمل جواهر مي باشند. با رواج کارهاي لاکي و آن چه که در تزيين آثار به واسطه تاثيرات هنر اروپايي و بارقه هاي تاثيرات گذشته چيني انجام مي شد، جعبه هاي جواهر نيز در موج حاصل از رونق آثار هنري و نقوشي که در نگارگري وجود داشتند، توليد مي شدند.

    در اين زمان، همانند آن چه در همه ادوار گذشته بر هنر ايران حاکم بود، آثار هنري به صورت نفيس و توسط هنرمندان به نام براي دربار توليد مي شدند و هنري درباري را شاهديم. با اين توضيح که جعبه جواهر معمولا مختص خانواده هاي درباري متمول بود و مردم عادي کم تر بهره اي از اين گونه توليدات داشتند.با تغييراتي که با فروپاشي صفويه در نظام حاکم ايجاد شد و به رغم نابساماني سياسي که در پي استيلاي افغان ها در ايران حکم فرما شد و انحطاط عمومي اوضاع داخلي در دوره فرمانروايي نادرشاه، چنين مي نمايد که هنر تا حدي زاينده ماند و در برخي زمينه ها آثاري به وجود آورد. از روي نمونه هاي موجود مي توان به تاييد رساند که نه تنها ساختن قلمدان هاي نقاشي شده متداول ماند، بلکه فهرست اقلام لاکي نيز توسعه يافت و شامل قاب آيينه، جعبه هاي گرد و بيضوي، صندوقچه جواهر و نقاشي ها و زينت کاري هاي روي تخته منضم به تزيينات اشياي بزرگ تر... گرديد.

    بنابراين، جريان پوياي هنري هم چنان تداوم يافته و هنرمندان به توليد اشيا و به خصوص جعبه هاي مورد بحث اين پژوهش پرداختند و از نقوش رواج يافته آن دوران، گل و مرغ، جهت تزيين صندوقچه ها استفاده مي کردند. نقش مايه مورد پسند و کاملا متداول در آن دوران « گل و بوته ريزنقش » بود که اول بار بر روي قلمدان محمدزمان به کار رفته بود و فريه به عنوان نمونه، از صندوقچه جواهري با رقم زني علي اشرف نام مي برد. با اين حال، از اين دوره آثار چنداني در دست نيست و افشاريه به عنوان دوره اي حدفاصل دو دوره صفوي و زند،

    هنر ايراني را در گذر زمان منتقل مي کند و هنرمندانش پلي بين دو دوره ساخته و مانع از نابودي و يا زوال هنر ايران مي شوند و با توجه به جنگ و نابساماني، آثار هنري شاخص يا جريان سريعي را در اين دوره مشاهده نمي کنيم و هنر در بستر آرام و رونده خود به حيات ادامه داد تا وارد دوره زند شد.

منبع: مجله پژوهش هنر پاییز 1392 سال اول شماره 3