در هر جامعه اي با تفاوت هاي سليقه اي رو به رو هستيم و اين تفاوت ها از نوع تربيت و ايدئولوژي و آرمان ها و افکار انسان ها سرچشمه مي گيرد. گفتار، رفتار، پوشش و غيره همگي خبر از نوع ديدگاه و نگرش افراد مي دهند. نوع پوشش و آراستن خويش از ديرباز تاکنون مورد توجه همه طبقات و افراد جامعه اعم از فقير و غني بوده است. در طول تاريخ هميشه زيورآلات براي آراستن و نمادي از قدرت و ثروتمندي بوده و هست.

    استفاده پادشاهان و افراد صاحب قدرت و ثروت از زيورآلات و جواهرات فاخر يا استفاده مردم عامي از زيورآلات طلا و پيش کش کردن آن ها به يک ديگر از زمان باستان تاکنون، دليلي بر اين مدعا است که طلا و جواهر و يا هرنوع زيور گران بها هميشه همراه انسان در طول دوران زندگي اش خواهد بود. در ايام کهن در امپراطوري هاي باستان، پادشاهان با زيورآلات شان دفن مي شدند و اعتقاد بر اين بود که اين ثروت پس از مرگ همچنان به پادشاهان درگذشته قدرت و عظمت و شکوه مي دهد.

    از ديرباز، ايجاد تنوع و ساخت زيوري زيبا و ارزشمند آرزوي سازندگان بوده و قريب به اتفاق سازندگان نامدار سعي کرده اند که از قدرت تجسم و قوه تخيل خويش طرح هاي ماندگاري به يادگار بگذارند و روياي خويش را جاودانه کنند. ساختن تاج هاي فاخر و نشاندن گوهرهاي قيمتي روي آن ها و يا ساختن تنديس هايي از طلا و حتي انگشترهاي جواهرنشان براي پادشاهان و افراد صاحب ثروت در ايام کهن نيز گواهي بر اين مدعا است. لذا سعي نگارنده بر اين است روند تغيير مد در نيم قرن اخير در ايران به صورت مختصر آورده شود تا مسير کلي اين تغييرات مشخص شود. تغيير اين روند به تفکيک هر دهه مورد بررسي قرارگرفته است.

    گرايش به زيبايي و آراستن خويش، از ابتداي خلقت بشر همراه او بوده است. زيورآلات يافت شده از زمان غار نشيني تا به امروز تاييدي بر اين مدعاست. با پيشرفت بشر در صنعت و فناوري و تكامل يافتن فکر انسان در طول تاريخ، اشکال و نوع جنس زيورآلات نيز دچار تغييرشده و همراه با زيبايي، داراي ظرافت بيش تري شده است. اين تغييرات و زيباترشدن در طول زمان را مي توان «مد» ناميد. مد تحت تاثير اوضاع فرهنگي و اجتماعي جامعه در يک دوره زماني مشخص شکل مي پذيرد. براي مد (Fashion) تعريف ديگري نيز ارايه شده است:

    «شيوه رفتاري که به طور موقت توسط بخش مشخصي از اعضاي يک گروه اجتماعي اتخاذ مي شود. به اين دليل که آن رفتار انتخابي را از نظر اجتماعي براي آن زمان و موقعيت مناسب تشخيص مي دهند».

    مد خود معلولي است از عللي مانند گرايشات فكري، علايق و سليقه ها، تحصيلات، موقعيت جغرافيايي، سنت ها و باورها و همزيستي در جوامع كه جمع عوامل يادشده، تلفيقي از دگرگوني فكري و زيباتر انديشيدن مي گردد. زيورآلات هميشه بيان گر جايگاه و موقعيت اجتماعي فرد در جامعه بوده و مي توانند ديدگاه و نوع تفكر و گرايشات فكري و اقتصادي و همچنين نوع نگرش به زندگي در هر طبقه اجتماعي باشند.با نگاهي اجمالي به روند تغييرات مد در طول 50 سال اخير به بررسي نوع نگرش و سير تکاملي مد در مقوله زيورآلات طلا و جواهر در ايران مي پردازيم.

 

نکته اول: در طبقات اجتماعي مختلف، کساني هستند که گرايش هاي طبقات فکري بالاتر و يا پايين تري نسبت به طبقه اجتماعي فعلي خود دارند و رفتار طبقات مختلف را انجام مي دهند. اين افراد موضوع گزارش نيستند و مبحث گزارش، قريب به اتفاق افراد مقبول آن طبقه مورد بحث هستند.

 

نکته دوم: فارغ از هر نوع گرايش فکري و عقيدتي و با نظري بي طرف، صرفا به گزارش تغييرات رفتاري طبقات مختلف جامعه در مورد استفاده از زيورآلات در بازه زماني مشخص پرداخته شده و هيچ نيت و تلاشي در جهت ارزيابي عقايد و تفکرات اقشار مختلف جامعه در کار نيست.

 

دهه 40 و 50

در اوايل دهه 40 و با توجه به وجود آمدن شرايط جديد اجتماعي در کشور، سه گروه با سه طرز فكر پديدآمد.

 

طبقه پايين جامعه

    گروه اول طبقه پايين جامعه بودند و معمولا از زيورآلات طلا به صورت اندك استفاده مي كردند. اين طبقه استفاده از طلا براي مردان را مذموم دانسته و استفاده از زيورآلات را براي زنان صرفا درحضور همسر بلامانع مي دانستند، پس سازندگان و طراحان زيورآلات صرفا بايد براي زنان طراحي مي كردند و مردان در اين گروه جايي نداشتند. در اين گروه (جز ساخت زيورآلاتي مانند انگشترهاي نقره و يا انگشترهاي نقره همراه با عقيق و فيروزه) ديگر جايي براي ساخت ساعت طلا، سنجاق كروات، زنجيرگردن، دستبند و پلاك دست، انگشترهاي جواهر و يا انگشترهاي سينگل و ... براي مردان نبود.

    براي خانم ها نيز به دليل گرايش هاي فكري، اكثر زيورآلات به صورت زنجير و پلاك سينه كه معمولا با دعاهاي يا نام هاي مذهبي حك شده بود، استفاده مي شد. در بسياري از موارد استفاده از اين زيورآلات در اماكن خاص گناه شمرده مي شد. طراحي اين زيورآلات به طراحي اعراب و هندي ها نزديك شده و دچار دوگانگي بود. از طرفي ساخت زيورآلات به سبك عربي و هندي نياز به طلايي با وزني سنگين داشت و از طرفي نبود قدرت مالي در اين طبقه باعث شد زيورآلاتي با وزني سبك و با دستمايه هندي و يا عربي ساخته شود.

    اكثر افرد اين طبقه اجتماعي طلاي زرد را به طلاي سفيد يا پلاتين ترجيح مي دادند و طلاي سفيد را هم پاي بدل دانسته و طلاي زرد را واقعي مي پنداشتند. امروزه نيز افراد متعلق به اين گروه بر عقيده خويش پايبند هستند و از طلاي سفيد و پلاتين کم تر استفاده مي كنند.

 

نویسنده : شهروز باباعلیپور